۱۲/۰۳/۱۳۸۲

خرمهره من

فكر نكنيد ما از اونهايي هستيم كه اولش داغ ميكنن و ميان وبلاگ مينويسن و بعد كم كم سرد ميشن . نه ! درد ما اين نيست ! درد ما از اون روزي شروع شد كه اون زنجير و نظرقربوني كه ساشا واسم خريده بود و سه سالي گردنم بود گم شد. (احتمالا تو شلوغي مترو ! خود اين مترو هم عالمي داره . يه بار واستون مينويسم.) اين نظر قربوني تو دانشگاه هم خيلي معروف بود . (البته بين بچه ها به خر مهره معروف بود.) اين خر مهره ما در ورق بازي شبها ، دعا براي لغو امتحان و .... بكار ميامد. حالا از وقتي كه گم شده نه تنها ديگران مرا چشم ميزنند ( بابا ! چه كلاسي واسه خودم ميذارم ! ) بلكه خودم هم خودم را چشم ميزنم . يادتونه گفتم تا عيد كلي مرخصي دارم ؟ چشم خوردم ! شده ام آچار فرانسه ! البته آچاري كه بجاي بازو بسته كردن پيچ باهاش ميخ ميكوبن ! تو خونه به مامان خانم كمك ميكنم واسه خونه تكوني . روزايي كه پادگان ميرم قد خر! (بلا نسبت ! ) كار ميكنم . به داداش خان كمك ميكنم . ساشا را هم كه نگو و نپرس همين جمعه شب كه همه دنبال تفريح و گردش و كارهاي خوب خوب و بدبد هستن من بيچاره 66 صفحه واسه خانوم خانوما جزوه نوشتم . (تازه ازم ايراد هم ميگيرد!!! ) ترجمه ميكنم . كامپيوترهاي خراب (بهتر بگم ، منفجر شده !) اقوام را درست ميكنم . واسه اين آيدين (پسرعموي 12 سالم ) كه اولا عشق گيم و بازيه ثانيا من هر كاري ميكنم اونهم انجام ميده وبلاگ درست كنم و ... ولي دريغ از يه پول سياه ! همه توقع دارن و به هر كي هم كه ميگم سرم شلوغه ميگه تو كه فعلا تا عيد كاري نداري ! اينجاست كه آدم دادن هرگونه فحش و ناسزاي خوب و بد را از نان شب واجب تر ميداند !
فعلا كه اين ساشا خانوم به عنوان كادوي ولنتاين (راستي من روز ولنتاينو تو وبلاگم تبريك نگفتم ؟ حالا ميگم : مباركه! ) يه زنجير واسم خريده ، از دوستان و آشنايان محترم تقاضامنديم يه مهره مار و ترجيحا يه مهره دايناسور تيزاناروس واسم بخرن در غير اينصورت ميرم از اين اسفندها كه جلوي ميني بوسها آويزان ميكنند ميخرم و مياندازم گردنم . حالا خود دانيد ....
راستي از اينكه تحويلم گرفتيد و وبلاگ چرت و پلاي منو تابحال تحمل كرديد و واسم نظر دايد ممنوووووووووووووونم .

هیچ نظری موجود نیست: