۲/۰۱/۱۳۸۳

*&^؟@!!!!!!!!!!!()()()()()()

اصلا حوصله نوشتن ندارم. يعني راستشو بگم نميدونم چي بنويسم. يجايي تو يه وبلاگي نطر داده بودم كه الان تمام شرايط لازم و كافي رو واسه خودكشي دارم! البته نه اينكه از زندگي سير شده باشم . زده بسرم خودكشي كنم اونم محض خنده! يعني راستش ميخوام يه تحولي ايجاد بشه. اصلا يه كار متفاوت !

اصلا گير بدم ؟ هر كي نميترسه بياد جلو! گير بدم ؟ فقط اينو بدونين من زبونم مثل نيش مار ميمونه ها ! اصلا هميشه دوستاي من از همين شاكي هستن! تقصير خودم نيست. نه تقصير خودمه!
خوب گير ميدم:
بريد ببينين سوسك سفيد واسه مطلب قبلي من چه كامنتي گذاشته؟ اگر ازش چيزي فهميدين خبرم كنين! اصلا بريد وبلاگش. اگر چيزي از نوشته هاي اين دختر شيرازي دم كنكوري فهميديد خبرم كنيد! اصلا اگر از اسم وبلاگش چيزي فهميديد خبرم كنيد. با آدرس سوسك مهربون با نام سوسك سفيد. حالا بياييد يه سوسك ريزه ميزه بندازيد جلوش فكر كنم سه تا سكته 75 درصدي بكنه!(اين اوليش)
حالا نوبت خانوم خانوماست. جبران خليل جبران ! لائوتزو-تائوت چينگ ! لائوتسه ! هيچكي از دستش آسايش نداره. خانوم خانوماي عزيز ! اين آدما اگه ميخواستن خودشون وبلاگ درست ميگردن مطالبشونو ميذاشتن تو وبلاگ ! (اينم دوميش!)
اين كيوان از پشت يك سوم . تماما در حال تولد گرفتن واسه خودشو و وبلاگشو و اون مجله كاپوچينوست. (اينم سومي!)
خاتون ؟ اون كه اينقدر ناز پورياشو ميكشه كه من وسوسه شدم برم زن بگيرم. زن هم اينقدر مرد ذليل؟ (اين چهارتا !)
حالا نوبت كيه ؟ ساشا ؟ نه از اين يكي ميترسم ! شما كه دستتون به من نميرسه. ولي اگه دست اون به من بيفته....

واي كه خيلي افكارم مغشوشه. خدااااااااااااااااااااااااااااااااا

هیچ نظری موجود نیست: