۲/۰۶/۱۳۸۳

بخدا من آف لاينم

يادتونه يه مطلب نوشته بودم در مورد اينكه چرا وبلاگ دخترا پر بيننده تره! الان همه نظرهامو پس ميگيرم. اون موقع هر چي نوشته بودم از شكم سيري بود. تنها دليلش اينه كه پسرا اينقدر خسته ميشن كه ديگه حال و حوصله نوشتن ندارن بخاطر همين نمينويسن ! الان وقتي از شركت ميام خونه از خستگي واقعا نميدونم چي تو اين وبلاگ بريزم!؟ (يكي نيست بگه خوب نريز! حالا آسمون كه به زمين نمياد! ) هفته پيش ساشا رفت خونشون و من يه هفته اي نفس راحت كشيدم از دست اين دختر! البته طوفان نوح جمعه برگشت! جمعه و شنبه عصر كاملا در اختيارشون بودم! امروز اومدم بنويسم و اين مطلب من كاملا با مطلب قبلي فرق داره
اومدم دل دوستا رو بدست بيارم:

:: راستش بخاطر كارم ديگه كمتر تو اينترنتم . و اين باعث ميشه به خيليهايي كه هميشه سر ميزنم ، نتونم سر بزنم. ضمن اينكه اين نشانگر ياهو مثل اينكه منو هميشه online نشون ميده. ديروز هم يه غريبه طفلكي كه براي اولين بار اومده بود وبلاگم و ديده بود نشانگر ياهو فعاله و ميخواسته با من chat كنه و من بيخبر اون موقع پاساژ ميلاد دربدر دنبال كفش واسه ساشا بودم و روحم از موضوع خبر نداشت و اون بيچاره هم كلي از دست من شاكي شده بود! آقا بخدا ما اگه online باشيم دست رد به سينه هيچكي نميزنيم. (البته اگه خانوم باشه خوشحال ميشيم دست بزنيم!!! بي ادب!) .
:: امروز يه وبلاگي پيدا كردم كه بدلم نشست. راستش نه اينكه عجيب غريب باشه. خيلي هم ساده ولي زيبا بود. ميدونيد چرا خوشم اومد. من هميشه گفتم آدم وبلاگشو واسه دل خودش مينويسه. ولي به نظر من وبلاگ بدون قسمت نظرخواهي هيچي نيست. واسه اينكه ما مينويسيم تا ببينيم ديگران حتي در مورد كارهاي روزمره ما چه نظري دارند؟ (درسته كه الان خيليها فقط ميخوان نظر بدن و اصلا نميدونن مطلب چي بوده. فقط يه چيزي مينويسن و ميرن. نميدونم شايد اينجوري ميخوان واسه خودشون خواننده پيدا كنن. ولي خدا شاهده من connect كه ميشم وبلاگايي كه ميخونمو save ميكنم و ميخونم و بعد واسشون كامنت ميزارم. واسه بعضياشون فقط يه :) ميزارم فقط واسه اينكه بدونن يادشون هستم و مطلبشونو خوندم. چون به نظرم بهتره آدم چيزي ننويسه تا چرت و پرت بنويسه. چه مطلب داخل پرانتز طولانيي شد!) يادمه اوايل كه مينوشتم و كسي واسم كامنت نميگذاشت دلم ميشكست! (نه كه الان زياد تحولمون ميگيرن! ). جالبه تو اين وبلاگ تا اين اواخر كسي نظر نميداده و ببينين چه با ذوق و شوق مطالبشو نوشته!
:: همين وبلاگي كه گفتم، منو به فكر يه موضوع ديگه انداخت. من واسه اينكه بفهم نويسنده وبلاگ كيه و چي كاره است ازاول تا آخر وبلاگشو خوندم! (البته نفسم بريد!) بهتر نيست همه واسه وبلاگمون يه صفحه درست كنيم بنام "من كيم؟" و توش يه توضيحي در مورد خودمون بنويسيم تا خواننده جديدي كه مياد اينقدر گيج نخوره؟
:: خاتون دوساله شد. ديگه داره تاتي تاتي ميكنه!

بايد واسه آخر هفته يه مقاله آماده كنم تا تو سمينار ناظرين كارگاههاي عمران ارائه بشه. يكي نيست بگه بزار استخدام بشي بعد خودتو واسشون لوس كن! ضمنا علاوه بر كار زميني وظيفه ترجمه يه دفترچه راهنماي دوربين نقشه برداري Total station هم گردنم افتاد.جناب رئيس ميفرمايند كه ترجمه شركت فروشنده خوب نبوده چون مترجمش با اصطلاحات فني آشنايي نداشته!

يكي دوتا لينك دارم ببينيد:
اين حيووناي قاطي پاتي !
كاريكاتور خاتمي!

اومدم كه بنويسم گفتم دو خط بيشتر نميشه!!!

هیچ نظری موجود نیست: