۵/۲۶/۱۳۸۳

يك غيبت كبري تر

دارم ميرم ماموريت : بابل!
بازم دلم گرفته ! ‌مثل همه دفعاتي كه ميخواستم برم.
نميدونم بعد اينهمه سال ماركوپولو بودن چرا هنوز به رفتن عادت نكردم؟!

هیچ نظری موجود نیست: